روایت است که چون رفت حضرت زهرا از این جهان فنا رو بعالم عقبی
زبعد چند علی میر منصب لولاک امام جن و بشر خسرو نهم افلاک
نمود رو به عقیل ای یگانه دوران که ای عقیل وفادار ای برادر جان
بیا عقیل زمانی به من تو یاری کن زنی برای من از مهر مهر خواستگاری کن
زنیکه چند علامت از او بود پیدا رفیع جاه و ملک مقدم و نکو سیما
بلند قد و قوی تن درشت انگشتان فصیح سینه و گردن فرازو در دندان
لبش چه غنچه مسلسل سخن بود نیکو رخش چو لاله و چشمش سیه کمان ابرو
عقیل گفت که اینها صفات مردان است چنین صفات زنان را کمال نقصان است
علی بگفت که این راز را نمی دانی چرا که بی خبر از راز های پنهانی
عقیل گفت از این زن چه دلپذیر آید علی بگفت که فرزند بی نظیر آید
بسوی وادیه ها شد عقیل از آن فرمان بدید همچو زنی در بنی کلاب عیان
بخواستگاریش آمد عقیل خوش منظر به عقد شاه ولایت برآمد آن دختر
عقیل بست همی عقد مهر و مه با هم دو باره گشت جهان رشگ گلستان ارم
بیوسف ازلی چرخ برقرار آمد شب وصال زلیخا بروزگار آمد
چه گشت از دل شب تا طلوع صبح عیان ز چاک پیرهنش قرص ماه شد رخشان
بروی دامن ام البنین چه پیدا شد نگر که ماه بنی هاشمی هویدا شد
برای دیدن آن طفل شاه خیبر کن درون حجره ام البنب شدش مسکن
چه دید روی همان طفل آنشه مردان همی گرفت ز گهواره اش همچون جان
برای اسسم علی خسرو سپر اساس نمود نام گرامیش حضرت عباس
گهی نگاه به چشم و گهی به ابرویش گهی به گریه ببو سید هر دو بازویش
از این معامله شد تنگ قلب ام بنین روانه کرد سرشک از مژه بروی زمین
بگفت ایشه لولاک ای امیر عرب از این قضیه شده روزگار من چون شب
بدست طفل من ایشه مگر بود عیبی کزین دو دست شما را بود شک و ریبی
علی بگفت به آن بانوی حمیده سیر شوی تو واقف از این دستها زنی بر سر
زبعد قتل من از کینه کوفیان دغا طلب کنند حسین مرا بکرب و بلا
همین دو دست حسین را کند علمداری کند برای حسین من از وفا یاری
همین دو دست کشد مشک آب را بر دوش کزین دو دست فتد آب و کودکان بخروش
همین دو دست نه تنها فتد ز پیکر او جدا زخنجر بیداد می شود سر او
همین دو دست به مشگین زار غم پرور شود شفیع به محشر به حق باب و پدر
علی علیه السلام و زیبائیها:
زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست.
زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.
زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود.
زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است.
تولد در خانه خدا
مکه در یکی از ماه های حرام، ماه رجب، پذیرای مقدم زیارت کنندگان خانه خدا بود. زائران با آداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف می کردند، گاه پروردگارشان را می خواندند و گاه بت ها را. در میان آنان، بانوی بزرگواری هم مشغول طواف بود، ولی نه چنان دیگران به کار پرستش بت ها. او با روحی لب ریز از خضوع و چشمانی گریان از خدا می خواست تا ولادت فرزندش را بر او آسان کرده و او را بر همگان مبارک گرداند. در این هنگام، ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و این بانوی ارجمند به درون کعبه رفت و فرزندش را در آنجا، به دیدگان منتظر گیتی هدیه داد. آن روز مبارک، جمعه سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل بود.
نسب علی (ع)
نسبت که به معنای اصل و نژاد است. از عوامل موثر در ساختار وجودی انسان و تشکیل دهنده شخصیت اوست. طبق گفته قرآن و روایات و ائمه معصومین و نیز علم روانشناسی، فرد بسیاری از صفات و روحیات خود را از طریق وراثت به ارث می برد. حضرت علی (ع) به داشتن این ویژگی ممتاز بوده که اجداد طاهرش همگی از نظر فضلیت و بزرگواری معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علی (ع) هر دو از خاندان هاشم بودند و این خانواده، در فضایل اخلاقی و صفات والای انسانی، در میان عرب و قریش، زبان زد همگان بود و شجاعت و تیزهوشی و زیرکی، از امتیازات آنها به شمار می رفت و همه این فضایل، در حد اعلای خود به علی بن ابیطالب به ارث رسید.
پدر علی (ع)
یکی از شخصیت های نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت علی (ع) و عموی بزرگوار پیامبر خدا (ص) است. او یکی از ده فرزند عبدالمطلب و خود از بزرگان مکه و رئیس قبیله بنی هاشم، و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود. ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم (ع) را به عهده گرفت و بعد از اینکه پیامبر به مقام رسالت رسید، در راه هدف مقدس ایشان که همان گسترش آیین یکتا پرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد تا آنجا که گفت: « تا جان دارم، از محمد دفاع می کنم.» او سرانجام در سال دهم بعثت در سال 64 سالگی دیده از جهان فروبست. حضرت علی (ع) مراحل آغازین کودکی را در دامان تربیت چنین پدری بزرگوار رشد یافت.
مادر علی (ع)
مادر گرامی حضرت علی (ع) فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وی از نخستین زنانی بود که به پیامبر ایمان آورد و در دوران کودکی پیامبر، مدتی سرپرستی او را به عهده داشت. از این رو، پیامبر اکرم ضمن تکریم وی، با تعبیر مادر از او یاد می کرد و حتی هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پیامبر اکرم بسیار متأثر شده و پیراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: « خداوند است که زنده می کند و می میراند. ای خدا، به حق من و همه انبیای پیش از من، مادرم فاطه بنت اسد را ببخشای و دلیل و برهانش را بر او تلقین کن و جایگاهش را وسعت بده، همانا که تو را ارحم الراحمین هستی ».
کنیه علی (ع)
در فرهنگ عرب، کنیه اسمی غیر از نام اصلی شخص است، که برای مردان با کلمه اَب و اِبن، و برای زنان با اُم و بنت می آید و غالباً برای تعظیم و تکریم شخص به کار می رود. حضرت علی (ع) هم کنیههای مختلفی داشت: از جمله:
ابو تراب که کنایه از هم نشینی آن حضرت با خاک و سجدههای طولانی ایشان داشت. در سال دوم هجری، علی (ع) روزی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در این هنگام پیامبر اسلام بر بالین ایشان آمد و با خطاب « یا ابوتراب» آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان آن حضرت به این کنیه مشهور شدند. ابوریحانتین: این کنیه را هم پیامبر برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.
القاب علی (ع)
در فرهنگ اعراب، لقب اسمی غیر از اسم اصل شخص و نامی است که کسی به آن شهرت می یابد. لقب بر مدح یا ذَمّ شخص اشاره دارد. القاب حضرت علی (ع) فراوان است و همگی دلالت بر مدح حضرت علی (ع) می کنند؛ از جمله:
یعسوب الدین و یعسوب المؤمنین: ابن ابی الحدید که از بزرگان اهل سنت است، در این باره می گوید: این دو لقب را پیامبر اکرم (ص) در دو نوبت به علی بخشید. یک بار به او لقب یعسوب الدین را داد؛ یعنی مالک و رئیس و حاکم دین، و در نوبت دیگر فرمود یعسوبُ المؤمنین؛ یعنی آقا و رئیس مؤمنان.
مرتضی لقب دیگر حضرت علی (ع) به این معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست. از دیگر لقب های آن حضرت، می توان به اسدالله (شیرخدا )، حیدر ( شیر بیشه ایمان ) و کاشِفُ الکَرب ( برطرف کننده غم ) اشاره کرد.
و علی (ع) می آید ...
ساقه های نیلوفری از پایه های عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند، تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند. درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بال گستره آسمان ها را پوشانیده اند و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکی عاشقان به سوی او می آیند و گیسوان سیاه شب به یمن وجود او گل خنده های نقره ای را در میان آبشار آسمانی اش تقسیم می کند؛ چرا که امشب علی (ع) می آید!...
و جمعه چه شکوهی دارد و این جمعه شکوهی دیگر!... 13 رجب سال سی ام از عام الفیل! آسمانیان طبق طبق نور می آوردند، آن گاه که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علی اعلی خانه خویش را از برای قدوم مبارک او آماده کرده بود ... و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا بت های خانه را در هم بشکند و بر پشت بام آن ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبی اش را از میان کفرها و نفاق به گوش جان های عاشقان برساند و پرواز شور آفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.
معشوق خدا
آسمانیان همه از شراب عشق علی (ع) نوشیده اند و لب از جام وصال او تر کرده اند و اینکه زمنیان را فرصتی است تا در چشمه جوشان معرفت او تن بشویند و به نور وجودی او رخ برگشایند؛ او که معشوق خداوند است و محمد (ع)، در خانه خدا، خانه عشق و شوریدگی پا به عرصه خاکی نهاد. او علی است و خدایش اعلی. او که مهتاب سپیدی رویش را از او دارد و کوچه ها همه بی قرار اویند و پنجره ها در انتظار قدوم مبارکش. او که چشمانش همه حدیث و اعجاز است و نگاه هستی بخشش پیاله جان ها را از شور زندگی، عشق و شیدایی لبریز می کند؛ او معشوق خداست.
طبیب دردمندان
یاس ها و نرگس ها در بی کران های گذرگاه هستی، عرشیان و زمینیان را در هاله ای از عطر و رویا می برند؛ چرا که عطر وجودشان را از وجود علی (ع) به ودیعت گرفته اند! آب های همه دریاها از انعکاس نام او می درخشند و می خندند و نسیم های بهاری، در وزش لابه لای شاخ و برگ های بیدهای مجنون نام او را زمزمه می کنند و نغمه خوش طنین نام اوست که این گونه بلبلان عاشق را به ترنم در آورده است و بهشت برای خاطر او تمام زنبق هایشان را نثار زمینیان کرده است! او علی است؛ طبیبی که هر کجا که لازم باشد بر زخم ها مرهم می نهد و دل های نابینا و گوش های ناشنوا و زبان های بی کلام را درمان می کند. او علی (ع) است که غفلت و نادانی و حیرت و سرگردانی را معالجه و روشنی های حکمت و عرفان را تقدیم دل ها و جان های تشنه عاشقان الهی می کند.
مردی از تبار نور
مردی می آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد (ص) از گل خنده های نگاه او نشاط می یابد و ابوطالب در نیمه شب های بیداری دل، با او راز دل می گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهرانگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می شد. علی، فصیح ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.
کمال حق زسر تا پاست عباس
به یکتایی قسم یکتاست عباس
اگـر چـه زاده ام الـبـنـیـن اسـت
ولیکن مادرش زهراست عباس
مـیـان اهل بیت آقاسـت عباس
کلید قفل مشکل هاست عباس
علم بر دست و مشک آب بر دوش
که هم سردار و هم سقاست عباس
در مصاف عشق محشر میکند
پور حیدر کار حیدر می کند
تیغ اندر دست او بازیچه است
پیش او صد مرد جنگی بچه است
مولایم علی :
احسن احسن آفرین صد آفرین
مادر عباس ای ام البنین
گه به آتش گه به دریا میزند
کی گمانگیر بلا جا میزند
مشک آبی از غرض بر دوش اوست
متن فرمان حسین بر گوش اوست
چشمه حیوان زلال از اشک اوست
روح زینب متصل بر مشک اوست
یـا عـلـی گـویـان کـنـار علقمه
زد لوای حق به نام فاطمه س
آب پـــیـــش او نـدارد آبــرو
او زاشـک دیـده می گـیرد وضو
چون عـقـابی پر گـشـایی میکند
چون علـی خیبر گشایی می کند
دجله را چون دژ مسخر می کند
یادی از لب های اصـغـر می کند